سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود آهنگ و فیلم


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

رایگان , • نظر
&

بستنی مسموم برای تسویه حساب با بدهکار


 

 

  • بستنی مسموم برای تسویه حساب با بدهکار

    پیک موتوری وقتی نتوانست طلبش را از پیرمرد مغازه دار بگیرد با بستنی مسموم به سراغ او رفت و مرگش را رقم زد.

    به‌ گزارش ایران، چندی قبل مرد جوانی به پلیس رفت و از مسمومیت پدر 72 ساله‌اش خبر داد. او گفت: پدرم فریبرز در یکی از محله‌های جنوبی تهران مغازه خواربارفروشی دارد. دیشب یکی از مغازه دارها با ما تماس گرفت و گفت پدرم بی‌هوش داخل مغازه‌اش افتاده است. بلافاصله خودمان را به مغازه پدرم رساندیم و او را به بیمارستان بردیم. از مغازه پدرم 4 جعبه سیگار، یک میلیون و پانصد هزار تومان پول و گوشی تلفن همراه او نیز سرقت شده بود.

    ردپای پسر معتاد

    با شکایت مرد جوان، تحقیقات آغاز شد و مأموران پلیس در تحقیق ازمغازه‌دارها، به صاحب یک مغازه بستنی فروشی رسیدند که سرنخ اصلی را در اختیار مأموران قرار داد.

    او به مأموران گفت: مدتی است که مردی به‌نام اشکان با فریبرز کار می‌کند. او پیک موتوری است و برای فریبرز جنس می‌آورد و گاهی اوقات اجناسش را جا به جا می‌کند. حتی چندین بار دیده‌ام که شب‌ها پیرمرد را با موتورش به خانه می‌رساند. شب حادثه اشکان به مغازه‌ام آمد و بستنی خرید و به داخل مغازه برد.

    او ادامه داد: اواخر شب بود که داشتم مغازه را تعطیل می‌کردم که دیدم چراغ مغازه فریبرز همچنان روشن است. عجیب بود او هیچ وقت تا این موقع شب مغازه‌اش را باز نمی‌گذاشت. وقتی داخل رفتم فریبرز را دیدم که بی‌هوش داخل مغازه افتاده است.خانواده فریبرز نیز مدعی شدند که اشکان مدتی است که برای پدرشان جنس می‌آورده و شب‌ها او را به خانه می‌رسانده است. ولی هیچ کدام از افراد خانواده شماره تماس یا آدرسی از اشکان نداشتند.

    مرگ پیرمرد

    در ادامه پیرمرد مغازه دار در حالی که هر روز حالش بدتر می‌شد به مأموران گفت که شب حادثه اشکان برایش بستنی برده و او بعد از خوردن بستنی حالش بد شده است. در حالی که تلاش برای دستگیری اشکان ادامه داشت فریبرز در بیمارستان جان باخت. با مرگ وی تحقیقات وارد مرحله جدیدی شد و رسیدگی به پرونده با دستور بازپرس جنایی ادامه یافت.

    در حالی که تحقیقات ادامه داشت چند روز قبل کسبه محل با پلیس تماس گرفته و مدعی شدند که اشکان را در اطراف مغازه فریبرز دیده‌اند. بدین ترتیب مأموران راهی محل شده و اشکان را بازداشت کردند.

    وی در تحقیقات اولیه منکر ماجرا شد اما بازپرس جنایی دستور تحقیقات درباره علت اصلی مرگ پیرمرد و نقش اشکان در این ماجرا را صادر کرد.

    گفت‌و‌گو با متهم

    اعتیاد داری؟

    بله، 17 سالی می‌شود که تریاک مصرف می‌کنم و این اواخر هم شیشه مصرف می‌کنم.

    شغلت چیست؟

    پیک موتوری هستم.

    با فریبرز چطور آشنا شدی؟

    مدتی قبل در حال عبور از خیابان بودم که او را کنار خیابان دیدم. منتظر ماشین بود. سوارش کردم و به مغازه‌اش رساندم و بعد از آن باهم دوست شدیم. گاهی برایش وسایل می‌خریدم و گاهی بارهایش را جا‌به‌جا می‌کردم. شب‌ها نیز او را به خانه می‌رساندم.

    چرا او را مسموم کردی؟

    چند باری برای پیرمرد مواد غذایی و جنس برده بودم و او سه میلیون و پانصد هزار تومان به من بدهکار شده بود. اما برای پرداخت این پول مدام امروز و فردا می‌کرد. بعد از من خواست برایش چند جعبه آبمیوه و نوشیدنی بیاورم ولی پول آنها را هم نداد. من برای پرداخت پول نوشیدنی‌ها که 136 هزار تومان شده بود از خواهرم قرض گرفته بودم. باید به پول‌هایم می‌رسیدم. از مغازه بستنی خریدم و داخل آن قرص بی‌هوشی ریختم. وقتی پیرمرد بی‌هوش شد از مغازه‌اش چند باکس سیگار و پول و گوشی تلفن همراهش را سرقت کردم.

    با سیگارها چه کردی؟

    سیگارها را فروختم و بدهی‌ام را پرداخت کردم و هزینه مواد مخدرم و کمی هم برای خانه وسیله خریدم.

    چه شد که به محل برگشتی؟

    می‌خواستم ببینم چه اتفاقی برای پیرمرد افتاده است. من قصد قتل او را نداشتم.




نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

رایگان , • نظر
&

16 دستگاه ماینر استخراج بیت کوین در پاکدشت کشف شد


 

 

  • 16 دستگاه ماینر استخراج بیت کوین در پاکدشت کشف شد

    سرهنگ علی بخشی روز دوشنبه در جمع خبرنگاران اظهار کرد: ماموران کلانتری 12 فرون‌آباد با دریافت خبری مبنی بر اینکه فردی در پوشش مرکز تعویض روغن، اقدام به استخراج ارز دیجیتال می کند، رسیدگی به این موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.

    وی افزود: با شناسایی محل این فعالیت غیرقانونی، مأموران انتظامی با هماهنگی مسوول قضایی به محل اعزام و در بازرسی 16 دستگاه ماینر ویژه استخراج ارز دیجیتال بیت کوین را کشف کردند.

    وی افزود: علاوه بر این 16 دستگاه ماینر، قاچاق، یک دستگاه ولتاژ برق، یک دستگاه دوربین و یک دستگاه DVR به ارزش 1.5 میلیارد ریال کشف شد.

    بخشی گفت: در رابطه با این پرونده یک نفر دستگیر و با تشکیل پرونده به منظور سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.

    پول مجازی (بیت کوین) پیش از این با استفاده از رایانه های خانگی تولید می شد اما در سال های اخیر دستگاه هایی مخصوص تولید این پول مجازی (ماینر) ساخته شده است که واردات و استفاده از آنها در ایران غیر مجاز است.

    پاکدشت با 350 هزار نفر جمعیت در 25 کیلومتری جنوب‌شرق تهران واقع شده است.
     




نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

رایگان , • نظر
&

خبرگزاری فارس - شنیده شدن صدای انفجار در تل‌آویو و مناطق صهیونیست‌نشین نزدیک غزه


 

 

  • خبرگزاری فارس - شنیده شدن صدای انفجار در تل‌آویو و مناطق صهیونیست‌نشین نزدیک غزه

    به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، منابع محلی فلسطین و اسرائیلی از شنیده شدن صدای انفجار در شهرک صهیونیست‌نشین «عسقلان» در نزدیکی نوار غزه خبر دادند.

    خبرگزاری فلسطینی «شهاب» دقایقی بعد گزارش داد که آژیرهای هشدار حمله موشکی در شهرک‌های عسقلان، «پالماخیم» و «اشدود» به صدا درآمده است.

    وبگاه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نیز نوشت که در شهرک «گوش دان» صدای انفجار شنیده شده است.

    گزارش‌های اولیه حاکی از آن است که  آژیر هشدار حمله موشکی در تمام شهرها و شهرک‌های صهیونیست‌نشین از جمله جنوب «تل‌آویو» شنیده می‌شود.

    یک خبرنگار صهیونیست نیز با انتشار این فیلم نوشت سامانه پدافند موشکی «گنبد آهنین» یک راکت را که از نوار غزه شلیک شده بود،‌ رهگیری و منهدم کرد.

     

     

    برخی منابع اسرائیلی تعداد راکت‌های شلیک شده از نوار غزه را فعلا تا 5 فروند ارزیابی کرده‌اند و گفته می‌شود سامانه گنبد آهنین نیز همچنان فعال است.

    به گفته «الون بن دیوید» خبرنگار نظامی شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی، دو فروند از این راکت‌ها به سمت جنوب تل‌آویو شلیک شده بود که در آسمان منهدم شد اما صدای انفجار مهیب آن، خواب را از چشم صهیونیست‌های ساکن این شهر ربود.

    یک مقام امنیتی در ارتش رژیم صهیونیستی گفت که در حال برنامه‌ریزی برای چند روز متوالی تنش در جنوب فلسطین اشغالی و نوار غزه هستند و به زودی به این شلیک راکت واکنش نشان می‌دهند.

    شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی همچنین گزارش داد که در چندین شهر و شهرک، به دلیل وحشت صهیونیست‌ها از صدای انفجار و آژیر حمله موشکی، افراد زیادی در حین فرار به پناهگاه‌ها مصدوم شده‌اند.

     

     

    انتهای پیام/


      


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

رایگان , • نظر
&

خبرگزاری فارس - پاسخ پدر پرستار شهیده به شایعات فضای مجازی/ دخترم از حاج قاسم شهادت خواست


 

 

  • خبرگزاری فارس - پاسخ پدر پرستار شهیده به شایعات فضای مجازی/ دخترم از حاج قاسم شهادت خواست

    خبرگزاری فارس - گروه سلامت: می‌گویند داغ جوان به این زودی‌ها سرد شدنی نیست. آن هم فراق همیشگی مادر 27 ساله بارداری که در راه خدمتی بی دریغ، ناگهان به صف شهدای مدافع سلامت پیوسته باشد. 3 روز از شهادت پرستار نمونه  بخش آی سی یو بیمارستان شهید رجایی شیراز می‌گذرد. برای گفتگو با پدر شهیده مریم رحیمی معذب هستیم. این پا و آن پا می‌کنیم و بی هدف وقت می‌گذرانیم تا غم امان مان بدهد و کار گفتگو به انجام برسد. منتظر صدای لرزان و بغض زده هستیم. آماده‌ایم که اگر حال و اوضاع مساعدی نبود عذر بخواهیم و بگوییم بعد مزاحم می‌شویم. اما پدر شهیده رحیمی می‌گوید منتظر تماس ما بوده است. بلافاصله به شایعات فضای مجازی اشاره می‌دهد و می‌گوید مظلومیت و گمنامی با سرشت شهدا عجین شده‌است اما من حالا وظیفه دارم با آنچه که از دخترم می‌دانم به حرف و حدیث‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی و پست‌های شتابزده‌شان دست به دست می‌شود پایان بدهم.

    ***امانت گرانقدری به صاحبش بازگشت

    صدای حاج آقا رحیمی ضرباهنگ آرام به قاعده‌ای دارد. با لحنی که رنگ و بوی اندوه و صبر را توامان دارد از گفتگو درباره فرزند اولش استقبال می‌کند. غم فراق از دختر بزرگش کار خود را کرده است و می‌گوید دلتنگی او برایش تمامی نخواهد داشت: «27 سال پیش خداوند به من و همسرم مریم خانم را به امانت دادند. نگاه ما این طور است که همه فرزندان از برکات و مال خداوند هستند و همین رسیدن به مفهوم مشیت الهی را برای ما سهل می‌کند و برای این داغ به ما صبر می‌دهد. مریم خانم از سنین نوجوانی بینش و بصیرت ویژه ای داشتند. در شیراز کانونی بود به نام رهپویان وصال که ایشان زمان  اوقات فراغت شان در آنجا مشغول مطالعه و بحث های سیاسی و اجتماعی و عقیدتی با هم سن و سالان شان می‌شدند. برای نخستین بار از طرف همین کانون به اردوی راهیان نور رفتند و دلدادگی به سلوک شهدا از همین سفر معنوی در دل او شکل گرفت.»

    ***برکت دنباله‌دار زندگی کوتاه مریم

    پدر پرستار نمونه بیمارستان شهید رجایی شیراز می‌گوید سفرهای راهیان نور که تعداد آن به سه مرتبه رسید برکتی دنباله‌دار به زندگی کوتاه دخترش بخشید: «خود ایشان بارها به من گفتند که این سفرها برای‌شان معنویتی دامن‌گیر داشته است. با شوق و برای خدمت به این اردوها می‌پیوست.کتاب زندگینامه شهدا را تهیه می‌کرد و دیگران را هم تشویق به خواندن آن‌ها می‌کرد. در طول این سفرها رویاهای صادقه‌ای هم دیده بود که شرح آن جایز نیست اما بعدها این خواب‌ها برای ما تعبیر شد. شرط خدمت به محرومان در انتخاب رشته دانشگاه از همه چیز برای او پر رنگ‌تر بود. وقتی پرستار شد و توفیق خدمت به بیماران را پیدا کرد با شوق شروع به پیشرفت در رشته تحصیلی اش کرد. به طوری که توانست در بخش آی سی یو کمک حال پزشکان متخصص و بیماران نیازمند مراقبت‌های ویژه شود.»

    ***راضی به مرخصی گرفتن نمی‌شد 

    حاج آقا رحیمی می‌گوید دخترش 7 سال پیش به خانه بخت مرد مورد علاقه اش رفت. همسری که مانند خود مریم خدمت به بیماران را توفیق می‌دانست: «6 ماه پیش بود که خبر باردار شدن دخترم را شنیدم. همیشه همراه این خبر شیرین نگرانی برای وضعیت مادر و بچه هم در دل اطرافیان بوجود می‌آید. برخلاف آنچه در فضای مجازی شایعه شده است مریم خانم هیچ نوع بیماری زمینه‌ای نداشتند. ایشان به دیابت بارداری هم مبتلا نبودند. با این حال وقتی نمی‌توانست برای بیماران دچار شده به کرونا کاری انجام دهد بی اندازه دلگیر می‌شد. یک ماه قبل از ابتلای خودشان از بیماری می‌گفت که به همراه همکارانش 3 بار او را احیا کرده بودند و در نهایت و بار چهارم بیمار فوت کرده بود. ایشان توکل بسیار بالا و روحیه‌ای مثال زدنی در کارشان داشتند اما تعدد از دست رفتن بیماران مبتلا به کرونا ناراحت‌شان کرده بود.گاهی برای غم همشهریان داغدارمان اشک می‌ریختند و می‌گفتند ما شرمنده خانواده این بیمارها شده‌ایم و علی رغم تلاشی که کردیم نتوانستیم برای آن ها کاری انجام دهیم.»

    با همه این حرف‌ها اما پرستار آی سی یوی شماره 4 بیمارستان شهید رجایی راضی به مرخصی گرفتن نمی‌شد: «باور کنید صحبت‌هایی که عده‌ای بی اطلاع در فضای مجازی درباره دخترم مطرح کردند بیش از اتفاق‌های ناگوار هفته‌های گذشته ما را ناراحت کرده است. در این پست‌ها تصویر ضعیفی از دخترم ارائه کرده‌اند در حالی که ایشان با ایمان و عقیده‌ای راسخ به خدمت شان در بیمارستان ادامه دادند. چند باری پیش آمد که ما با توجه به وضعیت بارداری از ایشان خواهش کردیم که اگر نیاز به استراحت دارد از مرخصی استفاده کند. دخترم مشتاق خدمت به مردم به ویژه بیماران و خانواده‌های آن‌ها بود. حتی در شب‌های ماه رمضان و شب های قدر امسال بیمارستان را ترک نکرد و بر بالین همین بیماران ماند و  قرآن تلاوت کرد. هر زمان که از مرخصی صحبت می شد ایشان خیلی صریح می‌گفتند الان اصلا وقت این صحبت‌ها و درخواست ها نیست. بیماران به ما احتیاج دارند. چشم امید خانواده‌های شان به ماست. یا مدام می‌گفتند همین طوری در بیمارستان نیرو کم است و کادر درمان در چند شیفت کار می کنند و خسته می‌شوند. من در این شرایط چطور می‌توانم مرخصی بگیرم در حالی که سالم هستم و مشکلی ندارم.»

    ***پزشکان برای دخترم سنگ تمام گذاشتند

    تمام طول بیماری شهیده مریم رحیمی به توسل و تسلیم در برابر خواست الهی گره خورد.هر گره کوری که به کارش می‌افتاد از شهدا استمداد می‌خواست و سرآخر قسمت خودش و فرزند 6 ماهه در زهدانش هم پیوستن به قافله رو سپید شهدا شد. پدر پرستار نمونه بخش آی سی یوی بیمارستان شهید رجایی می‌گوید دخترش همیشه به روپوش سپیدش اشاره می‌داد و می‌گفت اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کرده‌ایم و همه این هنر را هم در خدمت به محرومان و بیماران خلاصه می‌کرد: «مریم خانم در نیمه آبان ماه به کرونا مبتلا شد. متاسفانه با توجه به وضعیت‌شان بیماری پیشرفت زیادی داشت. ایشان دو روز در خانه بستری شدند. اما بعد با همراهی بی دریغ همکاران فداکارشان در بیمارستان زنان و زایمان زینبیه بستری شدند. رسیدگی شبانه روزی به ایشان آغاز شد. پزشکان و متخصصان و پرستاران این بیمارستان برای دخترم سنگ تمام گذاشتند و لحظه‌ای بالین دخترم را ترک نکردند اما مقدرات الهی این گونه رقم خورد که  زندگی کوتاه اما پر برکت ایشان با مقام شهید راه خدمت و مدافع سلامت به پایان برسد.»

    ***با نگاه به چهره حاج قاسم اراده‌ای مضاعف پیدا می‌کرد

    پدر شهیده مریم رحیمی از دلبستگی دخترش به حاج قاسم سلیمانی می‌گوید و راوی خاطره‌ای از او می‌شود: «می‌گویند به دخترم مرخصی نداده اند و او به این دلیل بیمار شده است. ما که خانواده او هستیم شهادت می‌دهیم که ایشان در طول همه‌گیری بیماری کرونا به دنبال آسایش و راحتی و مرخصی حتی در شرایط بارداری نبود. ایشان مرخصی‌هایش را به بهترین شکل ممکن خرج می‌کرد. خوب به یاد دارم که شهادت حاج قاسم بی اندازه ایشان را منقلب کرده بود. در خانه راه می‌رفت و ذکر می گفت و مثل دختری برای پدر از دست رفته ای آرام زمزمه می‌کرد و اشک می‌ریخت. به من گفت که قصد دارد هر طور شده چند ساعتی برای مراسم خاکسپاری سردار حاج قاسم سلیمانی به کرمان برود و به سرعت به سر پستش در بیمارستان برگردد. قسمت ما شد و در این مراسم همراه دخترمان شدیم. جمعیت زیادی به بدرقه این شهید والامقام  آمده بودند. دخترم زیارت عاشورا را از بر بود و در تمام طول مراسم تشییع این زیارت را می‌خواند و از حاج قاسم شفاعت و شهادت می‌خواست. بعد از اتمام مراسم هنگام بازگشت بسیار خسته شده بودیم. ساعت‌ها ایستاده بود و رمق نداشت. با این حال خوب به خاطر دارم که چطور خدا را شکر می‌کرد که به این مراسم رسیده و آن را از دست نداده بود.

    ***آخرین سفرمان زیارت اربعین بود 

    «نمی دانید با چه اشتیاقی قدم بر می‌داشت. در طول مسیر با همراهان حرف نمی‌زد. می‌خندید و با شوقی وصف نشدنی می‌گفت حیف است. بعد هم می‌توانیم با هم حرف بزنیم. با خودش و اربابش سیدالشهدا (ع) خلوتی داشت. لحظه‌ای از ذکر گفتن باز نمی‌ماند.» حاج آقا رحیمی این ها را می‌گوید و عبارت خوش به سعادتش را به ذکر این خاطره سنجاق می‌کند: «این دنیا فانی است. هیچ کسی در این زندگی باقی نمی‌ماند. همه ما به عنوان شیعه در محضر اهل بیت(ع) حاضر می‌شویم. دلتنگ همه خوبی‌های دخترم هستم اما مدام به ایشان و خدمتی که کرد و عاقبتی که داشت غبطه می‌خورم. خوشا به سعادت دخترم که با عنوان شهید در پیشگاه امامانش حاضر می شود. از همه مردم التماس دعا دارم و تقاضا می‌کنم با رعایت توصیه‌های کادر درمان اندکی از زحمات و فداکاری‌های این مدافعان سلامت را جبران کنند.»

    انتهای پیام/