سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود آهنگ و فیلم


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

انجام 10 هزار بازدید و یکهزارو 266 پلمب طی 2 ماه گذشته در یزد


 

 

  • انجام 10 هزار بازدید و یکهزارو 266 پلمب طی 2 ماه گذشته در یزد

    "سید محمد رستگاری" عصر پنجشنبه در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود: طی این مدت 314 تیم بازرسی از واحدهای صنفی و خدماتی، ادارات، بانکها، داروخانه‌ها، نانوایی‌ها و دیگر اماکن بازدید کردند.

    به گفته وی واحدهای پلمب شده شامل مراکز خدمات اداری، پیشخوان‌ها، دفاتر اسناد رسمی، مراکز آموزشی، فروشگاهها و دیگر اماکن است.

    وی با قدردانی از همکاری اصناف و شهروندان در رعایت محدودیت ها در یک ماه گذشته و بخصوص 2 هفته اخیر، یادآور شد: شاهد رعایت حداکثری محدودیت‌ها بودیم که جای تشکر دارد.

    رستگاری به نارضایتی برخی اصناف از انجام گروه‌بندی در محدودیت های کرونایی خبر داد و اظهار داشت: نام برخی از اصناف در این گروه بندی ها پیش بینی نشده بود که موجب ناخرسندی صنوف یزد شده بود.

    وی به ادامه برخی از محدودیتها در هفته آینده اشاره کرد و افزود: ممنوعیت تردد شبانه و ورود و خروج خودروها همچنان در دستور کار خواهد بود؛ نباید ذره ای غفلت کنیم تا کرونا دوباره اوج نگیرد.

    فرماندار یزد، محدودیت های اصناف در هفته آینده را به صورت "ساعتی" اعلام کرد و اضافه نمود: تردد شبانه و خانوادگی و همچنین دورهمی‌ها همچنان ممنوع خواهد بود.

    بیش از 500 بیمار کرونایی در مراکز درمانی استان یزد بستری هستند؛ محدودیت های یک ماه گذشته در استان یزد منجر به کاهش آمار مبتلایان و ورودی مراکز درمانی در این استان شد.




نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

خبرگزاری فارس - روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب


 

 

  • خبرگزاری فارس - روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب

    به گزارش خبرگزاری فارس، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، روایتی از جلسه شورای‌عالی هماهنگی اقتصادی در حضور رهبر معظّم انقلاب را منتشر کرد.

    متن این روایت به شرح زیر است:

    جمع با واکنش جدی و آمیخته با قاطعیت آقا روبه‌رو می‌شود: «نه! بر نمی‌دارم!» حرف ماسک است. یادداشتی آمده و یحتمل به‌دلایل فنیِ تصویربرداری، درخواست برداشتن ماسک را از آقا کرده. فضای جلسه به‌خودی‌خود همین‌جور سنگین است، جدیت خود آقا هم این سنگینی و ثقل را دوچندان کرده، طوری که وقتی یادداشت مزبور رسید (فاصله‌ها بسیار زیاد بود و طبق منطق ما برداشتن ماسک بلامانع) جمع با واکنش جدی و آمیخته با قاطعیت و البته با رگه‌هایی از عتاب ایشان روبه‌رو می‌شود: «نه! بر نمی‌دارم!» و دوباره ادامه‌ی صحبت و رفتن سر موضوع اصلی! چشم می‌دوزم به حدیثی که بر بالای جایگاه حسینیه جاخوش کرده؛ این حدیث حسینیه در این چند سال خودش شده یک رسانه برای زدن بعضی حرف‌ها. این مرتبه از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت می‌کند: «مداومت کنید بر آنچه صلاح مؤمنین است.» گوشه‌ی دفترچه‌ام یادداشتش می‌کنم.

    بعد از جلسه که یادداشت‌هایم را مرور می‌کنم و مثل یک تدوین‌گرِ پشت میز تدوین نشسته‌ام، حدیث را کنار اوّل و آخر صحبت‌های آقا معنادارتر می‌بینم: «تشکیل این جلسه بعد از دوران رکودی که آقای رئیس‌جمهور هم به آن اشاره کردند بایستی این مژده را بدهد که این جلسه بعد از این منظم تشکیل شود» مطلع جلسه که چنین عباراتی باشد، یحتمل باید پایانش هم به چنین تذکراتی ختم شود: «این جلسات باید مرتب تشکیل شود و پی‌درپی ... دبیرخانه‌ی فعّالی هم داشته باشد با دستور جلسات پی‌درپی.» جلوی این عبارات کروشه باز می‌کنم و از قول پسر ابی‌طالب علیه‌السلام می‌نویسم: «مداومت کنید بر آنچه صلاح مؤمنین است.»

      *آن‌هایی که کارمند نیستند چه؟!

    جدیت و سنگینی جلسه بیشتر هم می‌شود وقتی صحبت می‌رسد به تنگی معیشت مردم: «آن‌هایی که کارمند رسمی نیستند چه؟» فی‌الفور ذهنم می‌رود سمت رفیق شفیقی که دو سه هفته‌ای زمین‌گیرِ کرونا بود. حالا هم بعد از شکست‌دادن کرونا باید کفش آهنین به پا کند و سه چهار لایه ماسک به صورت و در این اوضاع همه‌گیری و تعطیلی و یک‌سوم نیروی اداری، بیفتد توی راهروهای تأمین اجتماعی تا مزد آن نصف ماهی که سر کار نبوده و کارفرما هم چیزی پرداخت نمی‌کند را از بیمه بگیرد. (حالا تصورکن در این اوضاع خرچنگ قورباغه‌ی اقتصادی که افتان و خیزان، خودت را تا سر ماه رسانده‌ای، واریزی ماهت نصف شده و برای الباقی باید بیفتی در هزارتوی بوروکراسیِ دیوان‌سالاری تا مگر چند هفته یا چند ماه بعد، نیمه‌ی دیگر واریز شود.) چرا؟ چون رفیق شفیق رسمی نیست. یکی هم پیدا شد حرف دل این‌ها را بزند. خنکایی از روی دلم بر می‌خیزد و می‌پیچد توی وجودم!

    سکوت خیمه زده! ادامه‌ی صحبت‌ها، جگرخنک‌کن‌تر است: «آن‌هایی که اصلاً کارمند نیستند چه؟ آن‌هایی که تحت پوشش بیمه‌ای نیستند چه؟ این‌ها هم خیلی زیادند.» واکنش آقاست به خبرهایی که درباره‌ی «اضافه‌کمک اقتصادی» به مردم نقل می‌شود. گزارش‌های رسانه‌ای و رسمی و اخبار روزنامه و خبرگزاری و رادیو و تلویزیون میگویند «اضافه کمک اقتصادی به مردم»، امّا آقا حواسشان به قید مشروط «کارمندان دولت» در این خبر هم بوده: «حالا گفتند در این شرایط اضافه‌ای برای کارمندان دولتی و کارمندان رسمی در نظر گرفته شده؛ آن‌هایی که کارمندند، امّا رسمی نیستند چه؟ آن‌هایی که کارمند نیستند چه؟ آن‌هایی که تحت پوشش بیمه نیستند چه؟» توی ذهنم دارم این‌ها را می‌گذارم کنار خرده‌فرمایش‌های فلان مسئول درجه‌چندم و تزهایی که درباره‌ی گران‌شدن اجناس داده بود که مردم، فلان کالا و فلان جنس را نخرند و همین‌جور هم داشت به این فهرست اضافه می‌کرد! خنکا همین‌جور دارد می‌پیچد.

    *صدای ما را از اتاق جنگ می‌شنوید

    شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا در اردیبهشت 97 با نظر رهبر انقلاب بنیانگذاری شد. زمانی که شدت فشار اقتصادی و معیشت هنوز به این حد نرسیده و البته کرونایی هم در کار نیست. طبق نظر رهبری، قرار است یک هیئت هفده نفره‌ی عالی‌رتبه از سه قوه (رئیس‌جمهور و نُه نفر دیگر از قوه‌ی مجریه، رئیس مجلس و سه نفر از قوه‌ی مقننه و رئیس دستگاه قضا و دو نفر دیگر از همین قوه) دور هم بنشینند و بیفتند به جان موانع و مشکلات اقتصادی که نفس‌ها را تنگ کرده و ول‌کن ماجرا هم نیست. آقا همان زمان با فاصله‌ی چند روز از تأسیس این شورا حرف دیگری هم مطرح کرده بودند، از آن حرف‌هایی که تیترخورش برای خبرنگار جماعت ملس است: «دشمن ما اتاق جنگ علیه ما را از وزارت دفاع به وزارت خزانه‌داری برده است.»

    مشابه این حرف را با بیانی دیگر، دو سال بعد در میان نوشته‌های جان بولتون هم دیدم. چهره‌ی ضدایرانی کاخ سفید و مشاور سابق امنیت ملی ترامپ که از فرط حقد و کینه علیه ایران، کارش به نرد عشق‌باختن با ترکیب بدنام منافقین و سعودی‌ها هم رسیده؛ یحتمل به‌دلیل اعتقاد به گزاره‌ی بدنامی بهتر از گمنامی است! حالا من اینجایم تا از اتاق جنگ روایت کنم؛ بخشی از تاریخ! تاریخ صعب و سختی که زن و مرد این دیار با سختی آن را پیموده و به اینجایی رسیده که من ایستاده‌ام؛ گردونه چرخیده و حالا روایت تاریخ به من رسیده! حس راویان دفتر سیاسی سپاه را دارم، زمانی که در قرارگاه‌های فرماندهی سال‌های جنگ، کنار دست فرماندهان عالی‌رتبه نشسته بودند.

    شورا در 31 ماه گذشته، از زمان تأسیس تاکنون، پنجاه جلسه تشکیل داده؛ این یعنی علی‌القاعده رئیس‌جمهور و معاون اوّل و رئیس دفتر و معاون اقتصادی‌ رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و وزیر کشور و اقتصاد و صمت و نفت و رئیس بانک مرکزی در کنار رئیس مجلس و رئیس قوه‌ی قضائیه و دادستان کل کشور و معاون اوّل قوه‌ی قضائیه و رؤسای کمسیون‌های اقتصادی و برنامه‌و‌بودجه‌ی مجلس در این دو سال و نیم، پنجاه مرتبه در قالب این شورا دور هم نشسته‌ و مسائل را بررسی کرده و طرح مصوب کرده‌اند. حالا اینکه چرا بعد از پنجاه جلسه شرایط اقتصادی کشور به اینجایی رسیده که الآن درگیرش هستیم، موضوعی قابل تأمل و تدبر است! آقا حواسشان به این مسئله بود: «برخی آمارها، آمارهای خوبی است ولی حقیقت مطلب، در روی زمین که انسان نگاه میکند این مشکلات باقی است ... معیشت مردم حقاً و انصافاً دچار ضیق و تنگی است.»

    *کلی‌گویی ممنوع!

    فضای جلسه به کلی‌گویی نمی‌گذرد. به کلی‌گویی اگر بگذرد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد جز کنتورانداختن آمار تعداد جلسات و اضافه‌شدن یکی دیگر به عدد تشکیل تعداد جلسات. روی همین حساب هم هست که پیشنهاد و طرح‌های مطرح شده از جانب رهبر انقلاب که پشتوانه‌ی مستحکم کارشناسی هم دارد، کاملاً عملیاتی است؛ از پیشنهادهای مشخص و ریز و عملیاتی برای سرمایه‌گذاری گرفته تا رشد تولید و بعضی طرح‌های دیگر در حوزه‌ی خوراک دام و دانه‌های روغنی و صنعت نفت و واگذاری بعضی شرکت‌ها و سهام‌های دولتی و حمایت از اقشار ضعیف؛ این آخری آن‌قدر مهم هست که نه به‌عنوان یک موضوع فرعی، بلکه به‌عنوان یکی از چهار سرفصل اصلی و در عرض موضوعاتی مانند اصلاح بودجه و نظام بانکی، سرمایه‌گذاری و جهش تولید مطرح شود. یاد گفت‌وگوهای اخیری می‌افتم که چند وقت پیش با یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران داشتم.

    استاد پنس جراحی دستش گرفته و به زبان آکادمیک خودش داشت لیبرالیسم اقتصادی و رگ و ریشه و پی و عصب آن را زیر ذره‌بین کالبدشکافی نظری برایم تشریح می‌کرد: «سوشالایز[!] و پابلیک‌کردن[!] اقتصاد آن را از دهان کاپیتالیسم بیرون می‌کشد. این سوشالایزکردن لزوماً به‌معنای چپیدن توی اردوگاه بلوک چپ و سوسیالیست‌ها نیست چنان‌که لیبرالیست‌های سرمایه‌دار انذارش را می‌دهند. اقتصاد اگر سوشالایز[!] نشود، تبدیل می‌شود به هیولای انباشت و هیولای انباشت فقط در آغوش سرمایه‌داری و اقتصاد آزاد است که ارضاء می‌شود و اگر مسیر اقتصاد به آن ‌سمت افتاد، دیگر باید فاتحه‌ی توده را در آن خواند!» در ادامه وقتی برای آزمودن حضرتشان خواستم یک مدل مثلاً غیرسوسیالیستیِ سوشالایزکردن[!] اقتصاد را مثال بزند -برای اینکه بفهمم دارد این حرف‌ها را از روی شکم‌سیری می‌زند یا واقعاً به آن‌ها فکر کرده- بدون مکث، مدل تعاونی‌های دهه‌ی شصت و هفتاد را مثال زد. و من فهمیدم که پشت این همه واژه‌ی بیگانه، مفهوم خودمانی و بومی نهفته است! تعاونی‌هایی که اقتصاد را در چهارچوب هنجارهای جمهوری اسلامی و به تعبیر آکادمیک خودش «سوشالایز»[!] کرده بودند که از بلعیده‌شدن در دهان اژدهایِ سرمایه‌داری در امان بماند.

    *پیش به‌سوی اقتصاد مقاومتی و جهش تولید

    حالا و در این نگاه، بودن یا نبودن بندِ «حمایت از اقشار ضعیف» می‌تواند هندسه و ماهیت مثلث «سرمایه‌گذاری، اصلاح نظام بودجه و جهش تولید» را عوض کند. بودنِ حمایت از اقشار ضعیف و مستضعفان، یک معنا به این مثلث می‌دهد و نبودنش معنایی دیگر! اقتصاد اگر عمومی شد؛ یعنی یک اقتصاد خودبسنده و مستقل از مرکز خواهد بود که روی پای خودش ایستاده و حیات دارد. معنای این جملات یعنی، این نوع اقتصاد عمومی‌شده، ضرب گرز آهنینِ صاحب مست تحریم را می‌گیرد چرا که این اقتصاد، در عین دادوستد با اقتصادهای دیگرِ بیرون از خود، شریان حیاتی‌اش به مرکز و سرمایه‌داری جهانی وصل نیست که با شل و سفت‌کردن قیمت دلار و باز و بسته‌کردن مسیر تحریم و راهزنی دریایی نفتکش‌های ایرانی در جبل‌الطارق، معیشتش تنگ و گشاد شود و با هر تهدید و تحریمی تب‌ولرز کند.

    وگرنه ناگزیر هستیم بعدش بیفتیم پی چانه‌زنی برای رفعشان که طمع به بیگانه افتد و هزار قِر و قَمیش بیاید و دو هزار شرط و شروط با هدف بردن شرافت ملی روی چوب. (تازه ته‌ِ ماجرا هم موریانه بیفتد به جان توافق و تحریم‌کننده‌ی اصلی ماجرا با لگد بگذارد زیر میز؛ انگار نه انگار توافقی بوده و تعهدی!) مسیری که یک بار امتحان شد و به نتیجه هم نرسید. عاقل اگر باشد، دوباره از همان سوراخ گزیده نمی‌شود آن‌چنان که یک‌بار گزیده شد. عبارات آقا هم صریح‌تر از آن است که قابل تفسیر و تأویل‌ باشند: «ما مسیر رفع تحریم را یک‌بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم، امّا به نتیجه‌ای نرسید ... رئیس‌جمهور قبلی آمریکا آن‌وقت به این شخص واسط گفته بود [برای رفع تحریم‌ها] هفت هشت ماه وقت میخواهیم که حالا هفت هشت سال هم گذشته و تحریمها کم که نشده زیاد هم شده...» اضافه کنید به این وضعیت، اوضاع قمر در خرچنگِ فعلی آمریکا را که سگ سیلی می‌خورد و گربه تپانچه! قضیه‌ی سوراخ و عاقل را هم کنار بگذاریم، این قسمت قضیه و گرفتاری های امریکا، امّا آن‌قدر کاتوره‌ای هست که نشود رویش حساب و کتاب کرد!

    سمت دیگر قضیه، امّا گذاشتن بنا بر روی واقعیت ها و باز نشدن گره تحریمها است و ایستادن روی پای خود و تولید قدرت اقتصادی مبتنی بر اقتضائات بوم و بر! نتیجه‌اش؟! گره‌نخوردن بند ناف معیشت میلیون‌ها ایرانی به «مذاکره» برای رفع تحریم که یک پشت‌میزنشینِ سفید یا سیاه‌پوست در کاخ سفید با شل و سفت‌کردن پیچ تحریم بخواهد به طمع گرفتن امتیاز بیفتد: «مسیر دیگر، خنثی‌کردن تحریم است... بنا را بر این بگذارید که گشایشی صورت نخواهد گرفت ... [این مسیر] سختی‌هایی دارد، امّا خوش‌عاقبت است ... طرف مقابل هم وقتی دید تحریم بی‌اثر است، یواش یواش آن را بر می‌دارد.» در این نگاه، مسیر رفع تحریم هم از خنثی‌کردن آن می‌گذرد؛ یک اقتصاد برخاسته از بوم با مشارکت عموم مردم؛ اقتصاد مقاومتی و تولیدمحور.

    *خدای قبل از تحریم، خدای بعد از تحریم

    تک‌تک جملات بعدی آقا هم پر از تلنگر است و ملاحظه برای پیمودن این مسیر دوم: «همّت و شجاعت لازم داریم. این را بعضی مسئولان بخش‌های مختلف ندارند ... خیلی کار می‌توانیم بکنیم به‌شرطی که بخواهیم و از ورود به مشکلات هراس نداشته باشیم ... جهش تولید یک آرزو و شعار نیست، کاملاً عملیاتی است ... بلای مهم، چشم دوختن به خارج است. میدانم، میبینم، میشنوم، گزارش میرسد به ما بعضی از این کارها انجام نمی‌گیرد چون مدیر مربوطه منتظر گشایش از بیرون است. این کار را انجام نمی‌دهد چون منتظر است از خارج گشایش صورت گیرد. بنا را بر این بگذارید که بنا نیست گشایشی صورت بگیرد!»

    اراده، عزم، شجاعت و همّت، خود را به دهان خطر و مشکلات زدن ... الباقی‌ هم چشم به توکل و یاری و عنایت حضرت حق! به تعبیر آن رزمنده‌ی جوان در شب عملیات والفجر 8 که با همه‌ی حساب و کتاب‌های مادی، عبور از اروند وحشی را در آن شب زمستانی ناممکن می‌دانست. با همه‌ی این‌ها بعد از آن همه‌ شناسایی و تمرین غواصی و حفاظت اطلاعاتی که مو را از ماست بیرون بکشد و حساب جزر و مدِ ساعت به ساعت اروند را داشتن به همرزمش گفته بود: «خدای آن سوی اروند، خدا این سوی اروند هم هست.» و نتیجه‌ی همه‌ی این‌ها، قطع دست صدام بود از تنها نقطه‌ی ارتباطی با خلیج فارس و برافراشتن یک پرچم سه ‌رنگ روی بام مسجد فاو! جنگ همان جنگ است و دشمن هم همان دشمن. فقط انگار به‌جای «اروند» باید بگذاریم تحریم: «خدای قبل از تحریم، خدای بعد از تحریم هم هست» «بشرطها و شروطها» البته و همت و اراده و عزم و قطع امید از بیگانه «مِن شروط‌ها»، چنان‌که آن رزمنده‌ی جوان شب عملیات والفجر 8 بود.

    انتهای پیام/


      


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

خبرگزاری فارس - اگر جای محافظ شهید فخری‌زاده بودی چه کار می‌کردی؟


 

 



نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

انجام 13 هزار ارشاد و معاضدت قضایی در دادگستری یزد


 

 

  • انجام 13 هزار ارشاد و معاضدت قضایی در دادگستری یزد

    «حسین عباس زاده» در این رابطه بیان کرد: مسئولان ارشد قضایی استان در راستای کرامت محوری و تکریم ارباب رجوع، در هشت ماهه نخست سال جاری با رعایت کلیه شیوه نامه‌های بهداشتی مقابله با ویروس کرونا و حفظ فاصله گذاری اجتماعی، با بیش از 10 هزار نفر از مراجعین به دستگاه قضا دیدار و درخواست‌ها و مشکلات قضایی و حقوقی بررسی و اقدامات لازم در این زمینه صادر شد.

    وی اظهار کرد: بخش اعظمی از این ملاقات‌ها مربوط به رئیس کل دادگستری، قائم مقام رئیس کل و معاونان قضایی بوده و بخش دیگری نیز توسط رئیس کل دادگاه های عمومی و انقلاب یزد و دادستان مرکز استان صورت گرفته و همچنین تمامی رؤسا و دادستان‌های حوزه های قضایی سراسر استان یک زمان مشخص را برای ملاقات با مراجعین اختصاص داده‌اند.

    عباس زاده در رابطه با تعداد ارشاد و معاضدت‌های قضایی در هشت ماهه اول امسال، تصریح کرد: بالغ بر تعداد  13 هزار ارشاد و معاضدت قضایی در سطح استان صورت گرفته که قریب به 11 هزار آن مربوط به مشاوره حضوری و مابقی مربوط به مشاوره تلفنی اعم از حقوقی و کیفری بوده است.

    مدیر روابط عمومی دادگستری استان گفت: برای تسهیل ارتباط مردم با دستگاه قضایی، سایت دادگستری استان یزد با آدرس http://dadgostari-yz.ir در بخش ارتباط با مسئولین و همچنین پست‌های الکترونیک riyasat@dadgostari-yz.ir وinfo@dadgostari-yz.ir زمینه‌ای را برای تسهیل ارتباط مردم با مسئولان قضایی فراهم کرده و همچنین شهروندان می‌توانند از طریق پیام‌رسان‌های سروش و ایتا روابط عمومی دادگستری استان به شماره 09214835103 نظرات، گزارشات و پیشنهادات خود را ارسال کنند.

    عباس زاده ابراز کرد: در راستای استفاده بهینه از تکنولوژی‌های روز و تحقق قوه قضاییه هوشمند، زمینه ارتباط تصویری روزانه مقام‌های قضایی با زندان یزد نیز مهیا شده است و مددجویانی زندانی نیز می‌توانند به صورت ارتباط تصویری با قضات دادگستری ملاقات داشته و مشکلات خود را مطرح کنند.

    به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی دادگستری یزد، در مواقع وضعیت قرمز و شرایط اضطرای به سبب شیوع بیماری کرونا و ممنوعیت هر گونه تجمع، ارتباط نماینده عالی قوه قضاییه در استان یزد با مردم قطع نشده و فرایندی تعریف شد تا شهروندان بتوانند از طریق سامانه‌های دستگاه قضایی به صورت ارتباط تصویری با رئیس کل دادگستری استان دیدار کرده و مشکلات خود را مطرح کنند.

    انتهای پیام




نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

سوتی‌های انگلیسی مسئولان؛ از «وان دیقه» تا «لوبر»


 

 

  • سوتی‌های انگلیسی مسئولان؛ از «وان دیقه» تا «لوبر»

    اصرار به انگلیسی‌ حرف‌زدن در حالی که آدم تلفظ صحیح را بلد نیست، بیش از آنکه خنده‌دار باشد، عجیب است. شاید درصد زیادی از افرادی که به این سوتی آقای مسئول خندیدند، خودشان نتوانند چهار کلمه هم درست انگلیسی صحبت کنند اما مسأله اینجاست که آنان، اولا مسئول نیستند و ثانیا هیچوقت حرف‌هایشان در یک گستره وسیع پخش نمی‌شود. به همین دلیل، هر کدام از ما بارها و بارها سوتی داده‌ایم و نهایتا چهار نفر از دور و بری‌های خودمان خندیده‌اند و تا مدتی آن را دست گرفته‌اند و تمام شده است اما ماجرا برای یک مسئول متفاوت است. مسئول و مشهور، زیر ذره‌بینند.

    البته مسئولی هم که اخیرا سوژه شده نباید زیاد نگران باشد چون خوشبختانه یا متأسفانه در اینجا آنقدر اتفاقات و دغدغه‌ها زیاد است که یک موضوع به همان سرعت که داغ و پربحث می‌شود، از دهان‌ها و اذهان می‌افتد و ملت می‌روند سراغ سوژه و هشتگ بعدی. مگر اینکه کسی بخواهد بعد از مدتی برای تسویه‌حساب سیاسی یا هر چیز دیگری آن را یادآوری کند که البته این هم دوام چندانی ندارد و لااقل در این یک موضوع یعنی سوتی‌دادن در انگلیسی حرف‌زدن، اکثرا ید طولایی دارند و راحت می‌توان در مقابل حملات، با ذکر مثال از سوتی‌های آدم‌هایی از جناح مقابل، پاتک زد؛ چنانکه پیش از این هم مسئولان و شخصیت‌های زیادی بوده‌اند که از این دست سوتی‌ها داده‌اند. مثلا:

    «وان دیقه»، «وان مینت»، «وان مور مینت». این عبارت‌ها را محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری پیشین ایران به کار برد. او برای سخنرانی به دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفته بود و وقتی که متوجه شد زمان سخنرانی‌اش تمام شده، عبارت «وان دیقه» را به کار برد و بعد سعی کرد جمله‌اش را درست کند. این رفتار او با خنده حاضران در سالن روبه‌رو شد و واکنش‌های بسیاری به همراه داشت.

    احمدی‌نژاد مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه علم و صنعت گرفته است. همچنین مدرک دکترای او در رشته مهندسی برنامه‌ریزی حمل و نقل ترافیک است و در کارنامه خود سابقه تدریس در دانشگاه و عضو هئیت علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت را دارد.

    دبیر هیئت رئیسه مجلس دهم و نماینده? همدان در دوره‌های هشتم و دهم مجلس هم یکی از خاطره‌سازها در این زمینه است. او این خاطره را وقتی برای مردم رقم زد که در صحن مجلس شورای اسلامی این جمله را بیان کرد: «علت جمع‌آوری نقشه‌های خلیج فارس از «مُزه لوووُر»، «لور»، «لووِر»، «لوبر» چیست؟» بعد از آنکه نمایندگان حاضر در مجلس سعی کردند اصطلاح درست موزه لوور را به او یاد بدهند، گفت: «اجازه بدهید تکرار کنم، اشتباه نوشته شده و من هم همان را تکرار کردم».

    اما بعدها اکبر رنجبرزاده اشتباه خود را پذیرفت و با یادآوری اینکه مجریان حرفه‌ای هم اشتباه می‌کنند، از مردم پوزش خواست و گفت: «آنچه نابخشودنی است، کاهلی و سستی در امور نمایندگی است.»

    او همچنین با ابراز ناخرسندی از کسانی که ویدئوی سخنرانی او را با تلفظ اشتباه نام «لوور» منتشر کردند، گفت: «گله‌مندم از فضاهای حقیقی و مجازی که در جهت تخریب اشخاص، از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزند و ای‌کاش که در مواجهه با تمامی تضییقات و کاستی‌ها به این روش متمسک شوند و یار و یاور مردم باشند.»

    نماینده خاطرساز دیگر ایران مهرداد لاهوتی، نماینده مردم لنگرود در دوره‌های هشتم، نهم و دهم مجلس است که نتوانست (FATF) را تلفظ کند و زمانی که در صحن مجلس سخنرانی می‌کرد، گفت: «آقایان، نگران بحث «اف اف ات»، «اف ات اف»، «اف ایت» هستند.» البته علی لاریجانی رئیس وقت مجلس بلافاصله اشتباه او را اصلاح کرد. یکی از نماینده‌های فعلی مجلس نیز در دوره قبل، NPT را نوشته بود MPT که آن هم چند روزی سوژه بود.

    ویدئوی روخوانی مبتدیانه محمد علی‌آبادی سرپرست سابق وزارت نفت ایران به زبان انگلیسی در نشست وزیران اوپک هم یکی دیگر از ماندگارترین‌هاست؛ تا آنجا که برخی مدعی شدند این متن انگلیسی به صورت فارسی نوشته شده بوده؛ یعنی مثلا روی کاغذ نوشته شده بوده «این دِ نیم آو گاد». البته علی‌آبادی این ادعا را بعدها بشدت تکذیب کرد و گفت: «این دروغ محض است و کسانی که مدعی این حرف هستند خوب است بیایند و با هم انگلیسی صحبت کنیم. در این صورت حتما آن افراد خجالت خواهند کشید. با اینکه مثل آقایان در انگلیس و آمریکا درس نخوانده‌ام اما انگلیسی‌ام در حد خوبی است و افتخار دارم زیر نظر اساتید ایرانی و در دانشگاه ایرانی درس خوانده‌ام و یک مهندس ساختمان و مهندس معمار موفق بوده‌ام.»

    در میان مسئولان، خیلی‌ها هم زبانشان واقعا خوب است و راحت می‌توانند به انگلیسی یا عربی صحبت کنند. مثلا شهید سپهبد سلیمانی کاملا به زبان عربی مسلط بود و به راحتی به این زبان سخنرانی می‌کرد. محمدجواد ظریف هم از جمله آنهاست که انگلیسی را روان صحبت می‌کند. البته با توجه به تحصیلاتش در آمریکا و همچنین چندین سال کار به عنوان نماینده ایران در  سازمان ملل، خیلی هم چیز عجیبی نیست. محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور هم خوب انگلیسی حرف می‌زند. علی‌اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران هم از آن زبان‌بلدهاست. او هم بخوبی عربی حرف می‌زند و هم به زبان انگلیسی مسلط است. علی‌اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری و وزیر پیشین خارجه هم انگلیسی‌اش خوب است. در میان روحانیون، آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس سابق قوه قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم تسلط خوبی به زبان انگلیسی و البته عربی دارد. یکی از خبرنگاران می‌گوید در دیداری که او در زمان ریاست قوه قضاییه با یکی از مقامات بلندپایه قضایی پاکستان داشت، چند بار ایرادات مترجم انگلیسی را گرفت و به او تذکر داد که دقیق ترجمه کند.

    اما ایراد از کجاست؟ بالاخره همه آن مسئولانی که از نگاه ما سوتی انگلیسی داده‌اند، از مریخ که نیامده‌اند. همین جا درس خوانده‌اند و آموزش زبان دیده‌اند. در سال 2012 کشور ما در رتبه چهل و یکم جدول رتبه‌بندی انگلیسی‌حرف‌زدن مردم جهان و پایین‌تر از ترکیه و امارات قرار داشته است. بعید به نظر می‌رسد که در این زمینه طی 8 سال گذشته هم پیشرفت چندانی داشته‌ باشیم چون اساسا چیزی فرق نکرده است؛ آموزش‌ها همان آموزش‌هاست و مواجهه ما هم با زبان‌های خارجی تغییری نکرده است.

    فراموش نکنیم که اساسا انگلیسی حرف زدن افتخار نیست اما به هر حال امروز دانستن هر زبانی بویژه زبان انگلیسی برای ارتباط با دنیا و استفاده از منابع علمی یا سایر منابع مورد نیاز، ضرورت دارد و این ضرورت برای کسی که مسئولیتی دارد و باید علاوه بر ارتباط با کشورهای دیگر، در جریان تازه‌ترین دستاوردهای علوم و رویدادهای مرتبط با حوزه کاری خود قرار گیرد، دوچندان است.

    سوالی که این روزها بارها از زبان مردم شنیده می‌شود این است که چرا برخی مسئولان و سیاست‌مداران ما که بیشترشان دارای مدارک عالی تحصیلی هستند، گاهی ساده‌ترین عبارات یا کلمات را به اشتباه به زبان می‌آورند؟ چرا لااقل بعد از ورود برخی افراد به موقعیت‌های حساس سیاسی برای آنها دوره‌های مربوط به زبان خارجه برگزار نمی‌شود؟

    بهمن حسین‌پور - مسئول سابق تشریفات نهاد ریاست جمهوری و رئیس سابق تشریفات در وزارت خارجه - در گفت‌وگو با ایسنا، یکی از اصلی‌ترین عوامل ضعف برخی مسئولان در زبان خارجی یا حتی مهارت‌های تشریفاتی را این می‌داند که «همه فکر می‌کنند عقل کل هستند و نیازی به آموزش ندارند».

     او اضافه می‌کند: «متاسفانه در کشور ما هیچ دوره آموزشی از جمله زبان انگلیسی یا حتی زبان بدن برای وزرا، سفرا، نمایندگان مجلس و حتی روسای جمهوری برگزار نمی‌شود در حالی که این موضوع یک اصل مهم است.»

    حسین‌پور معتقد است: «هر کسی ممکن است اشتباه کند. حتی یک انگلیسی‌زبان هم ممکن است تپق بزند؛ چنانکه ما هم موقع فارسی‌حرف‌زدن گاهی اشتباه می‌کنیم با اینکه زبان مادری‌مان است اما تپق با تلفظ اشتباه کلمات بسیار ساده فرق دارد و مخصوصا از سمت یک مسئول به هیچ عنوان پذیرفته نیست.»

    این مسئول سابق تشریفات البته مشکل برخی مسئولان را فراتر از ضعف در زبان انگلیسی می‌داند و اعتقاد دارد که باید خیلی چیزهای دیگر به یک مسئول آموزش داده شود: «یادم می‌آید یک بار مجبور شدم به وزیری تذکر بدهم «آقای وزیر! ای کاش خانمتان لباستان را می‌شستند و بعد می‌پوشیدید». در این زمینه با هیچکس تعارف نداشتم.»

    حسین‌پور می‌گوید: «زمان آقای احمدی‌نژاد هیات بزرگی از تشریفات همراه رئیس‌جمهور بود که کمتر کسی زبان می‌دانست و مجبور بودند از یکدیگر کمک بگیرند اما من یک هیات هفت‌نفره همراه خودم می‌کردم که همه آنها با هزینه شخصی خودم آموزش زبان دیده بودند. حتی زمانی که در وزارت خارجه بودم سه نفر را به زور برای آموزش به سوئیس فرستادیم تا طی سه روز دوره ببینند.»

    او از تجربیاتش هم می‌گوید: «تنها مسئول تشریفاتی بودم که با رئیس جمهور تا پشت صحنه سازمان ملل می‌رفتم و برای این کار زبان‌هایی که بلد بودم کمک‌های زیادی می‌کرد. یکی از کارمندان سازمان ملل اهل اتیوپی بود و چون من مدتی در این کشور سفیر بودم زبانشان را می‌دانستم و با او ارتباط می‌گرفتم و رییس جمهور را همراهی می‌کردم تا مبادا دچار مشکل شود.»

    یک کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی نیز در این‌باره به ایسنا می‌گوید: «مشکل از مسئولان نیست. بعضی ساختارها باید اصلاح شود. الان شما اگر بخواهید حتی در سمت‌های پایین در بعضی از شرکت‌های داخلی استخدام شوید، از شما مدرک یا تسلط نسبی به زبان می‌خواهند. اما برای جایگاه‌های مهمی مثل ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و ... چنین شرطی وجود ندارد. دلیلش هم آن است که وقتی حداقل مدرک تحصیلی برای کاندیداتوری یا انتصاب در برخی پست‌ها به طور مثال کارشناسی ارشد یا دکتری است، قاعدتا انتظار می‌رود کسی که کارشناسی ارشد یا دکتری دارد، در حد مورد نیاز به زبان مسلط باشد. اما واقعا چند درصد از کسانی که در کشور ما فوق لیسانس یا دکتری دارند، زبانشان خوب است؟ مسئول هم در همین سیستم پرورش یافته و به همین دلیل شاهد برخی گاف‌ها هستیم.»

    او اضافه می‌کند: «چرا اصلا سراغ انگلیسی برویم؟ مسئولان ما به همین زبان فارسی خودمان چقدر تسلط دارند؟ آیا در همه نامه‌های اداری خود، قواعد نگارش فارسی را رعایت می‌کنند؟ چه تعداد از مسئولان ما بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، تاریخ بیهقی و آثار فاخری از این دست را که به زبان فارسی است، یک بار کامل خوانده‌اند؟ آثار فاخر به کنار، چند درصد از مسئولان کشور، اساسا اهل کتاب‌خواندن دائم و مستمر هستند؟ البته منظور، کتاب‌های خارج از حوزه کاری است زیرا قاعدتا مطالعات در حوزه کاری باید داشته باشند.»

    این مدرس دانشگاه که نمی‌خواهد اسمش منتشر شود، می‌افزاید: «چند درصد از مردم عادی ما می‌توانند یک خواسته ساده خود را در قالب یک نامه بدون غلط نگارشی و املایی بنویسند؟ به نظر می‌رسد ما در زبان‌آموزی و درست‌نویسی تنبل هستیم و این نه ربطی به زبان انگلیسی دارد و نه اختصاص به مسئولان دارد؛ گرچه به هر حال از یک مسئول انتظار بیشتری در این زمینه می‌رود که هم به زبان فارسی اشراف داشته باشد و هم حداقل یک زبان خارجی بداند.»

    خلاصه اینکه خندیدن و مسخره‌کردن، ساده‌ترین و البته بی‌فایده‌ترین کاری است که در مواجهه با این قبیل سوتی‌ها می‌توانیم انجام دهیم. مسئولان قطعا باید سوادشان را زیاد کنند ولی ما هم چندان اوضاع بهتری نسبت به مسئولان در قضیه زبان نداریم. بهتر است تلاش کنیم زبانمان تقویت شود. شاید روزی مسئول شدیم!

    انتهای پیام